گلبانگ گز

چَربامُون (charbAmun) : برتری یافتن ، فزونی یافتنچُرت(chort) : حالت خواب و بیدار بودنچُرت ژِنت (chort zhent) : حالت خواب آلودگی اولیه ، خواب کوتاه مدتچِرت، چِرت و پِرت (chert): سخن یاوه و اِغواانگیز اگر عمدی و از روی آگاهی باشدچُرتی (chorti) : خواب آلودچَرخ اُو(charx o) : چرخاب ، چرخ آبچَرخ پائِی(charxpAi) : دو چرخهچَرخ چی (charx chi): چرخ چاه معمولیچَرخا (charxA): چرخهاچَرخِه (charxe): نوعی بوته بیابانی که به عنوان هیزم استفاده می شده که حالت کروی داردچَرخِه(charxe): قرقره خیاطیچَرغَت(charghat) : چارقد ، روسریچِرک تُو(cherkto) : چرک تابچِرک دارتامُون (cherkdArtAmun) : چرک و عفونت داشتنچُش بَندی(choshbandi) : تردستی ، شعبدهچُش بِه رِه (choshbere): چشم به راه ، منتظرچُِش پالنامُون (cheshpAlnAmun): محتاط و محافظه کار بودن در امورمنبع: کتاب دستورزبان گزینوشته: آقای محمدعلی یزدانی گزی + نوشته شده در یکشنبه چهاردهم اسفند ۱۴۰۱ ساعت 13:7 توسط حق شناس  |  گلبانگ گز...

چو ارژن (chu arzhan) : چوب چوپان ها ، چو ارژن ، چو آلبالی ، چو وام کوئی ، چو ناربند ، چو آلوچه ،چو خیرزان ، انواع دیگر چوب های چوپانان می باشد که گاهی بر سر آنها تکه آهنی به نام " شش پَری " می کوبیدندچُو پُوش (chupush) : سقف چوبیچو تاغ روئی (chutAgh rui) : برای تمییز کردن سقف اطاق استفاده می کنندچُو چُری(chochori) : آلت تناسلی کودکچُو چَک (chuchak): سست ، بی خاصیتچُِو چی ، چل و چوچی (chuchi): شایعه پراکنچُو خَط (chuxat): چوبی کوتاه حدود 20 تا 30 سانتی متر که برای نسیه خریدن چیزی از مغازه مورد استفاده قرار می گرفتچو رَخت شوری (churaxt shuri): چوبی که برای کوبیدن لباس های خیس شده برای تمییز کردن از آن استفاده می کرده اندچو ژِن(cho zhen) : شایعه پراکنچو ژِنت (cho zhent) : شایعه پراکندنچو کوزل کوئی (chu kuzal kui): چوبی که برای کوبیدن کوزل گندم از آن استفاده می کنندچُِو لِگی (cholegi) :کجیچو لوکه ژِنی (chulukezheni): برای زدن پنبه ها و گرد گیری از آنها استفاده می کرده اندچُو وُ هُو (chu vo ho) : شایعهمنبع: کتاب دستورزبان گزی نوشته : آقای محمدعلی یزدانی گزی + نوشته شده در سه شنبه دوم اسفند ۱۴۰۱ ساعت 19:21 توسط حق شناس  |  گلبانگ گز...

آش ماش ولوبیا: گوشت + لوبیا+ ماش +تره +شنبلیله +جعفری : موادراتهیه وداخل قابلمه می ریزیم ،همراه مقداری نمک وزردچوبه وفلفل .سپس قابلمه راروی اجاق گذاشته تاموادمقداری تفت داده شوند.آنگاه مقدارمناسب آب جوش داخل آن ریخته ،درب قابلمه راگذاشته ومدت تقریبا 4ساعت صبرمی کنیم تاآش پخته شود.آنگاه درب قابلمه رابازکرده وباگوشتکوب آش را می کوبیم تایک دست شود.آنگاه داخل بشقاب کشیده ،به همراه ترشی صرف می کنیم.(اگربازودپز،پخته شود،زمان تقریبا 1ونیم ساعت می برد.) آش فمری: گلبانگ گز...

چاینامُون ، چاینا (chAy nAmun): سرد کردنچُپ (chop): سرخوردهچُپ بُوموُن(chop bomun) : سرخورده وخجل بودنچَپ پِش(chap pesh) : بزغاله نر یا ماده یک سالهچِرا تی ریک (cherAtirik) : چراغ نفتی طوری دارچِرا فِرِمِز(cherAfermez) : چراغ نفتی که برای پخت وپز استفاده می شده استچِرا لُون چِرائِی (cherAluncherAi): چراغی که با روغن چراغ روشن می شده است ، قدیمیترین چراغچِرا مَرکَزی، چِرا انگلیسی (cherAmarkazi): چراغ مرکبی ، مانند چراغ طوری بود ولی کم نورتر بود و دسته ای در بالای آن داشت که آن را قابل حمل می کردچِرا مُِوشی (cherAmushi): چراغ کم نور و ضعیفچِرا و چِمبیل (cherAvochembil) : چراغچَرامُون (charAmun) : چریدن در علف زارچَرب ُ چیلی(charbochili) : خیلی چربچَرب کَرت (charbkart) : فزونی دادن ، افزایش دادنچَرب(charb): افزونمنبع: کتاب دستورزبان گزی نوشته : آقای محمدعلی یزدانی گزی + نوشته شده در یکشنبه شانزدهم بهمن ۱۴۰۱ ساعت 23:29 توسط حق شناس  |  گلبانگ گز...

آش قیمه ریزه: آردنخودچی +گوشت+ادویه جات (زردچوبه + نمک ) :اول آردنخودچی راباگوشت مخلوط کرده ودرهاون می کوبیم.سپس مخلوط بدست آمده رامقداری ورز می دهیم.آنگاه قابلمه راروی اجاق گذاشته ومقداری مناسب آب ونمک وزردچوبه داخل آن ریخته وصبرمی کنیم تابجوش آید.سپس ازمخلوط ،باندازه دلخواه معمولا باندازه یک توپ کوچک پینگ پنگ،برداشته وآن را بصورت توپ درآورده وداخل قابلمه می گذاریم.این کارراتاتمام شدن مخلوط ،ادامه می دهیم.درنهایت بایدآب روی همه آنهارا بگیرد.اگر کم گلبانگ گز...

خیلی بادنجون دور قاب چین او xaylibadenjundorghabchinuکنایه از: چاپلوس ، فضولمنبع: کتاب اصطلاحات،کنایات وضرب المثل هادرزبان گزی نوشته: آقای محمدعلی یزدانی گزی + نوشته شده در جمعه هفتم بهمن ۱۴۰۱ ساعت 21:23 توسط حق شناس  |  گلبانگ گز...

چِکنَئَه (chekna a): چکانده شدهچِکنامُون (cheknAmun): چکاندنچَکِه(chake): ترسو ، سست عنصر ، ضعیفچِکِه کَرت (cheke kart): چکه کردنچِل (chel): دیوانه ، عدد چهلچِل بوُموُن(chelbomun) : دیوانه بودنچل تاغ واز(cheltAghvAz) : حیله گر ، زبر دستچِلُ چُِوچی (chelochu chi) : شایعه پراکنچِل خُونه (chelxune): تیمارستانچِل لا ،چِل لائی(chel lA): قسمتی از سیراب گاو و گوسفندچل مِردِه(chelmerde) : ابزاری در حمل و نقل با چهار پاچِل نَئَه (chelna a): فشارداده شدهچِل وُ چُِوئی (chelochui): هوچی گریچِل وُچُِو خوس (chelochu xos): شایع کردنچِل وِس ساموُن (chelves sAmun): دیوانه شدنچِلَئَه (chela a): فشار دیدهچُو (cho) : سر و صدای تهی ، شایعهچُِویسنُون (choysnun): چسبانندهچُو (chu): چوبچو ارژن (chu arzhan) : چوب چوپان ها ، چو ارژن ،منبع: کتاب دستورزبان گزی نوشته: اقای محمدعلی یزدانی گزی + نوشته شده در جمعه هفتم بهمن ۱۴۰۱ ساعت 21:28 توسط حق شناس  |  گلبانگ گز...

آقای مهدی هاشمیان فرزند:حسین متولد: 1314 شهرگزخوارمتاهل ودارای 5فرزند(دوپسروسه دختر) .دارای پست اداری : خدمتگزارآقای مهدی هاشمیان درابتدابه کارکشاورزی درشهرگزپرداخت .پس ازچندین سال کشاورزی ،به همراه خانواده به اصفهان رفت ودرناحیه آموزش پرورش ناحیه 4اصفهان (سال : 1343) استخدام شدوباپست خدمتگزاردردبستان ملی (غیرانتفاعی) گوهرشادبه خدمت مشغول شد.ایشان آنگاه به مدرسه بهشتی نژاد منتقل شدوپس ازچندسال خدمت درآن مدرسه ،به مدرسه شهیدحلبیان رفت وسال های پایانی خدمت خود رادرهمان مدرسه سپری نمودودرسال 1373به مقام بازنشستگی نائل آمد. لازم به یادآوری می باشدکه همسرایشان هم فرهنگی بوده ودرپست خدمتگزارناحیه آموزش وپرورش ناحیه 4 اصفهان ،30سال خدمت صادقانه انجام داده وهمزمان با شوهرخودبازنشسته شده اند. ایشان درروزسه شنبه 4بهمن ماه 1401 به رحمت الهی پیوست ودرگلزارشهدای گزبرخواربه خاک سپرده شد. + نوشته شده در جمعه هفتم بهمن ۱۴۰۱ ساعت 21:46 توسط حق شناس  |  گلبانگ گز...

بسمه تعالیبه اطلاع می رساند: کتاب داستانهای عامیانه ازکهن دیارگز به زیورچاپ آراسته شد.این کتاب ترجمه قسمت دوم ازجلداول ،کتاب زیان گری نوشته مستشزق آلمانی:ویلهلم آیلرس می باشدکه ازسال 1315به اصفهان آمده ودرباره زبانها وگویش های محلی تحقیق جامعی انجام داده است درباره زبان گزی باهمکارخودالریش شاپکای دوجلدکتاب به زبان گزی نوشته است.دراین نوشته ازجناب مرحوم یحیی خان برومندهم کمک وافری دریافت کرده است.علاقه مندان به کتاب فروشی دارالقرآن شهرگز واقع درخیابان فردوسی مراجعه نمایندیادرقسمت نظرهای همین پست، اعلام نمایند. + نوشته شده در سه شنبه بیستم دی ۱۴۰۱ ساعت 17:28 توسط حق شناس  |  گلبانگ گز...

چاشتُونِه (chAshtune) : غذای قبل از ظهر ، غذای بین صبحانه و ناهارچاک (chAk) : پهلو ، کنارچاک (chAk) : سالم :چاک در زبان فارسی "چاق " گفته می شود ، مثل " چاق سلامتی "چاک بُومُون(chAkbomun) : سالم بودنچاک کَرت (chAk kart) : سالم کردنچاک وِس ساموُن (chAkves sAmun): سالم شدنچاکاژ(chAkAzh) : کنارش ، پهلوی اوچاکی (chAki) : سلامتیچال کَرت (chAlkart): چیزی رازیرخاک ( گودال ) کردنچال مال مُِوش(chAlmAl mush) : کوچک بودن خانهچالدُونی (chAlduni) : فاضلاب حمام ، گودال و مجرای هرز آب حمامچالِه چُوندَر(chAlechundar) : گودالی که برای نگهداری چغندر در فصل پائیز و زمستان استفاده می شده استچالِه کوُِ یاری(chAliluyAri) : فاضلاب کشیچامُِوش (chAmush) : چموش ، حیوان چهار پایی که هم لگد می زند و هم رم می کندچایمُون (chAy mun): سردیمنبع: کتاب دستورزبان گزینوشته: آقای محمدعلی یزدانی گزی + نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم دی ۱۴۰۱ ساعت 15:12 توسط حق شناس  |  گلبانگ گز...

تَهرکَرت(tahr kart) : قهرکردنتی (ti): خار ، تیغتِی بُومُون (tey bomun) : تلف شدن ، خسته شدنتی تی  (titi): بز و بزغالهتی تی (titi) : لفظ دور کردن گوسفند  :برای دورکردن گله گوسفند " هِی " می گویند.تیر تَخَش واری(tirtaxsh vAri): خیلی سریع و تندتیر تَخش* (tirtaxsh): سریع ، تند  ، در بره گلبانگ گز...

صرف کردن عمر را در خدمت یاران خوش استسعی در مشکل گشایی از گرفتاران خوش استروزدارم انتظار شب چو ای یاران مرابردن شب را بسر با ماه رخسارانم خوش استشادم ازاین که به نقد جان خریدم مهر دوستچون متاع خوب وارزان برخریداران خوش استشوق می نوشیدنم درحال تنهایی نبودچون مرا می خوردن اندر جمع میخواران خوش استزآ گلبانگ گز...